من ! مهمترین موضوع پژوهش

بسم الله الرحمن الرحیم
و تو چه میدانی که موضوع پژوهش یعنی چه!
افراد زیادی هستند که پژوهشهای متعددی در زندگی خود انجام دادهاند! چه بسا سابقه پژوهشی مفصلی برای خود تهیه کرده باشند! موضوع پایان نامه جذاب یا حتی کتاب علمی پر فروشی داشته باشند.
اما واقعا باید در چه زمینهای پژوهش کرد؟ چه موضوعاتی ارزش و اولویت تحقیق دارد؟
اگر بنا شد که بر پایه علم و آگاهی زندگی کنیم و نه بر پایه شبه علم و آگاهینما، مهمتر از موضوعی که برای پایان نامه انتخاب کنیم یا عنوانی که برای مقاله برگزینیم، مسائل زندگی خودمان است.
وقتی بسیاری از مشکلات زندگی من، به همین عملکرد بر اساس عادتها و رسمها و جهلها و شبه علمها و احساسات بر میگردد، طبیعتا حل این مسأله اولویت اول است.
من کسب و کار دارم. چرا قبل از اینکه در مورد کسب و کارم پژوهش کنم تا آن را بهبود ببخشم، به فکر فلان پژوهش بیربط به خود هستم!
من خانواده دارم. چرا قبل از اینکه در مورد روش صحیح رفتار و واکنش و تربیت و بقیه شؤون در خانواده تحقیق کنم، به فکر حل کردن یک مسأله علمی هستم! البته میدانیم که در بسیاری از این پژوهشهای رسمی، خبری از حل مسأله علمی نیز نیست.
من غذا میخورم! چرا قبل از اصلاح روش آن که دهها و صدها مسأله در زندگی من، از سلامتی جسم گرفته تا اعصاب راحت و انرژی مناسب در زمان کار و بالا یا پایین رفتن آستانه تحمل و صبر من در موقعیتهای مختلف و بسیاری از امور دیگر، به آن بستگی دارد، به فکر پر کردن سابقه پژوهشی خود هستم.
به کجا چنین شتابان…
مهمتر از این کارهای جزئی که البته خیلی تأثیرات وسیعی در زندگی ما میتواند داشته باشد، جهتگیریهای کلی است.
واقعا دارم به کجا حرکت میکنم؟
مسیر زندگی من کدام سمت است؟!
واقعا هدف من چیست! حرفهای جذاب نمیخواهم. واقعا این مسیر به کجا میرود؟!
اصلا مسیر من چیست؟
دلیل انجام کارهای فعلی چیست؟
اصلا چرا من به این دنیا آمدهام؟! اگر نبودم چه میشد؟
چه طور زندگی کنم تا بود و نبودم فرق داشته باشد؟
آیا من هم دارم کاری تکراری مثل بقیه میکنم یا اینکه واقعا یک بار بر زمین مانده را برداشتهام؟
بار بر زمین مانده اولویتدار من چیست؟
آیا من بر سر کار خوبی هستم یا اینکه بر سر بهترین کار هستم؟ کارهای خوب بسیار است، اما چرا من بر سر این کار خوب هستم؟ دلیل اولویت این کار چیست؟
آیا من آگاهانه تصمیم گرفتهام و مشغول این کار شدهام یا اینکه اسیر حادثهها و اتفاقات بودهام و روزگار و سرنوشت مرا به این آبادی آورده است!
آیا مهمتر از نوشتن پایان نامه یا مقاله علمی، حل کردن این سؤالات نیست؟
آیا مهمتر از موضوع پژوهش پایان نامه دانشگاهی، حل شدن این مسائل نیست؟ آیا نباید موضوع پژوهش من در دانشگاه حل بخشی از مسائل زندگی باشد؟!
خاطرهای از یک پژوهشگر حرفهای
یکی از آشنایانم، رساله دکتری خوبی نوشت که در آن بیش از 2000 منبع استفاده کرده بود و فقط بیش از 5000 فیش از یک کتاب منبع جمع آوری کرده بود. نمره خوبی گرفته بود!
به او به این مضامین گفتم: نخ تسبیح فعالیتعای زندگی تو چیست!؟ چشم انداز 20 ساله تو چیست؟ 20 سال دیگر چه بار بر زمین مانده اولویتداری برداشتهای. نسبت فعالیتهای فعلی تو با آن بار بر زمین مانده چیست؟
پاسخ داد: من باید 6 ماه روی این موضوعات تحقیق کنم تا بتوانم پاسخ شما را بدهم.
افسوس خوردم از اینکه حوصله داریم که ساعتها و ماهها بیهدف کار کنیم ولی برای جهتگیری کلی زندگیمان حتی فکر نکردهایم!
امان از این موضوع پژوهش غیر کاربردی و بی ربط به من و مسائل واقعی من!
به صورت ناخودآگاه سیری برای زندگی خود چیدهایم! نتیجه نیز روشن است.
بعد از عمری زندگی، آخرش میشویم یکی مثل بقیه!
عاقل باشیم حسرت عمر از دست رفته را میخوریم و عاقل نباشیم، متکبرانه توجیه میکنیم.
نمیشود مثل همه زندگی کرد و در نهایت مثل همه نبود! اگر مثل همه زندگی کنیم، آخرش میشویم یکی مثل همه!
حتی در فضای نخبگانی چنین است! بماند که شرح مفصلی دارد!( در «تو چه میدانی که هدف چیست!؟» این مسأله را مفصل شرح دادهام)
چشم انداز و مسیر کلی زندگی و هدف آن و سؤالات بنیادینی که مقدمه این پرسشهاست، مثل نسبت من با مرگ و معنای صحیح موفقیت، مهمترین موضوعات پژوهشی زندگی من هستند.
افسوس که عمری برای این و آن تلاش میکنیم ولی از خود غافلیم.
جالب اینکه از این غفلت آسیب میخوریم. رنج میبریم! ولی به خود نمیآییم.
آری!
دچار خود فراموشی شدهایم.
البته علت آن نیز روشن است.
نسوا الله فانساهم انفسهم(سوره حشر: آیه 19) : خدا را فراموش کردند پس کاری کرد که خودشان را فراموش کنند!
برای تحقیق بیشتر در چشم انداز زندگی مجموعه صوتی «آموزش چشم انداز نویسی رایگان» را گوش دهید.
مغز پژوهش کاربردی به موضوع پژوهش بر میگردد
اصل پژوهش کاربردی به همین است که مسأله، مسأله واقعی باشد. مسأله من باشد!
حتی پژوهشهای دانشگاهی اگر با مسألههای واقعی زندگی من و بارهای بر زمین مانده جامعه که برای من مهم هستند، گره بخورد بسیار مؤثرتر خواهد بود.
بسیاری از کسالتها و خستگیها و فشارهای پایان نامهها به همین خاطر است. در زمان انتخاب موضوع دقت کافی در این جهت نشده است و شخص پایان نامه را باری بر خود میبیند نه چیزی که از درون برای آن انگیزه داشته باشد و آن را مهم بداند.
ما سعی کردهایم در دوره «خشت اول؛ نقشه راه انتخاب موضوع پژوهش» این چالش را حل کنیم و به افراد کمک کنیم که به موضوعی برسند که مسأله واقعی زندگی آنها باشد و حتی پژوهشهای دانشگاهی خود را در راستای آن تنظیم کنند. انتخاب موضوع پژوهش بر اساس آگاهی برای حل مسائل واقعی من!
دیدگاهتان را بنویسید