پژوهش کاربردی یعنی …

بسم الله الرحمن الرحیم
پژوهش کاربردی، یعنی پژوهشی که در راستای حل مسائل واقعی زندگی من
ممکن است قالب ارائه « پژوهش کاربردی » دانشگاهی باشد یا خیر. این مسأله اهمیتی ندارد.
پژوهش چه از نوع دانشگاهی و چه غیر آن، باید گوشهای از حل مسائل واقعی زندگی من باشد.
چه بسا من بفهمم که باید مشکلی از مشکلات قشری خاص بر طرف کنم. طبیعتا حل مسائل آن قشر خاص، مسأله واقعی زندگی من است و باید برای حل آن چارهای اندیشید.

آنچه ما در فضای اطرافیانمان میبینیم این است که از طرفی پژوهشگران، به مسائلی میپردازند که مسأله خودشان نیست! از طرفی دیگر، مردمی که مشکل دارند بدون پژوهش به سراغ حل مشکلات خود میروند!
بر اساس ظن و گمان یا بر اساس تقلید یا بر اساس تفکرات سطحی یا حتی گاهی به صورت واکنشی و بدون فکر و هیچ چیز دیگر حتی تقلید، به حل مسائل خود مشغول میشوند.
روشن است که این سبک از مواجهه با مشکلات، چه بسا به نتیجه نرسد و مسائل حل نشود.
پژوهش کلیدی برای حل همه مشکلات زیر
جوان مشکل اشتغال دارد! آیا برای حل مشکل اشتغال خود، حاضر است به اندازه نصف زمانی که مشغول خواندن آگهیهای استخدامی است، وقتی برای مطالعه و تحقیق بگذارد تا شاید بتواند از این راه مسأله خود را حل کند؟
همین جوان به دنبال همسری برای زندگی مشترک است. آیا حاضر است نصف زمانی که برای خواستگاری و مثل آن میگذارد، برای پژوهش در مورد چرایی ازدواج و ویژگیهای همسر خوب و راههای پیدا کردن چنین همسری سپری کند؟
وقتی پدر و مادر این جوان با او به مشکل بر میخورند، آیا حاضرند برای حل مشکلشان با این جوان، تحقیق کنند یا در لحظه واکنش نشان میدهند؟!
این جوان در جایی مشغول به کار است. برای توسعه کسب و کار خود چه برنامهای دارد؟ آیا حاضر است مدتی به بررسی و تحقیق در مورد شیوههای توسعه کسب و کار یا رقبای کسب و کاری خویش بپردازد؟
جوان دچار افسردگی است. آیا حاضر است مدتی به پژوهش در درون خود مشغول شود تا به خودآگاهی برسد و خودش پاسخ حل مشکل روانی خویش را پیدا کند؟ برای استفاده از «دوره خودآگاهی رایگان» اینجا کلیک کنید.
چرا به جای پژوهش از متخصص مشورت نگیریم؟!
مشورت ضروری است ولی بخشی از فرآیند پژوهش است. هنگام مراجعه به بسیاری از متخصصین در حوزههای مختلف، متوجه میشویم که اگرچه او در بسیاری از مسائل قابل استفاده است و نکات مفیدی برای من دارد ولی نسبت به بسیاری از ریز سؤالهای من، به اندازه من آگاهی ندارد و چه بسا امکان پرسش تا این حد ریز از متخصص وجود نداشته باشد.
علاوه بر این حتی در به کار بستن توصیههای متخصص، گاهی به دلیل عدم آگاهی کافی از ریشههای کلام او، در عمل دچار خطا میشویم.
همچنین خود مشورت و فنون آن، نیازمند یادگیری است که در دورههای پژوهش کاربردی مهمترین نکات آن، بررسی شده است.
لذا پژوهش جایگزین مراجعه به متخصص نیست بلکه روشی جامعتر است که بخشی از آن، مراجعه به متخصص است.
بالاتر اینکه حتی خود متخصصی که میخواهیم به او رجوع کنیم، بر چه اساسی پیدا میکنیم. یک پژوهشگر است که میتواند بفهمد که کدام متخصص پاسخگوی نیاز من است و افراد عادی چه بسا به کسانی مراجعه کنند مشکل آنها را حل نمیکنند، بلکه چه بسا با توصیههایشان مشکلات اساسی ایجاد کنند.
چرا به جای « پژوهش کاربردی »، مطالعه نکنیم یا در دورههای آموزشی شرکت نکنیم یا با تفکر مسأله را حل نکنیم؟!
پاسخ دقیقا مشابه قبل است. مطالعه و آموزش دیدن و تفکر، همگی بخشی از فرآیند پژوهش هستند و لذا یک پژوهشگر کسی است که میداند در کجا و به چه مقدار باید مشغول آموزش دیدن و یا مطالعه و یا تفکر باشد.
این ابزارها موم دست پژوهشگر است و متناسب با نیاز خود از آنها استفاده میکند.
پس پژوهش کاربردی یعنی ترکیب این همه مهارت!!!!
به همین خاطر میتوان گفت، پژوهش کاربردی مجموعهای از مهارتهاست که هر یک به تنهایی دنیایی از مشکلات و مسائل را بر طرف میکند، مثل مهارت مطالعه و مهارت حل مسأله و مهارت تفکر و مهارت مشاوره گرفتن و مهارت منبع یابی و دیده بانی و مهارت سازماندهی اطلاعات و مهارت ارائه و مهارت نویسندگی و غیر این مهارتها!
اگر کسی پژوهشگر باشد …
اگر کسی پژوهشگر باشد، آنگاه:
- میتواند مطالب را خودش یاد بگیرد!
- میتواند ابزارهای گوناگون را متناسب به نیاز خود، شخصی سازی کند!
- میتواند از علوم مختلف برای حل مسائل خود به صورت چند بُعدی و جامع استفاده کند، نه اینکه با نگاههای تک بُعدی، ابرو را درست ولی چشم را کور کند!
- میتواند به دیگران در حل مسائلشان کمک کند.
- میتواند خلاقانه طرحوارههای حل مسأله مشابه را ترکیب کند و به ایدههای نو و مؤثر برای حل مسأله برسد.
- میداند چه چیز را از کجا باید به چه صورتی یاد بگیرد!
پرداختهای گران و گزاف به فروشندگان ماهی!
افراد حاضرند سالها هزینه بدهند که دیگران به آنها چیز یاد بدهند!
دقیقا مثل کسی که یک عمر، به ماهیگران پول میدهد تا برای او ماهی بگیرند!
حال اینکه بهتر بود یک بار هزینه میکرد و ماهیگیری را میآموخت. پس از مدتی تمرین، خود او میتوانست از این طریق کسب معاش کند!

شکر واقعی نعمتهای الهی
شکر به دو صورت است. گاهی با زبان شکر میکنیم. اما گاهی با به کار بستن درست نعمتها در مسیری که مورد رضای خداست، شکرگزاری میکنیم.
بهره بردن از نعمتهایی مثل تفکر و قدرت مطالعه و غیر آن، مصداقی از شکر عملی است و ان شاء الله شکر نعمت سبب زیاد شدن آن میشود.
دیدگاهتان را بنویسید